دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۱۹۰ مطلب با موضوع «بر اساس سال» ثبت شده است

گیلس:  «نمیدونی چقدر خوش شانسی که میمون شدی! چون خودآگاهی یه نفرین وحشتناکه. فکر می‌کنم. احساس می‌کنم. زجر می‌کشم. و در عوض، فقط میخوام این امکان رو داشته باشم که کار کنم. اما بهم اجازه نمیدن... چون کارم مساله سازه.»

Giles:
You don't know how lucky you are being a monkey. Because consciousness is a terrible curse. I think. I feel. I suffer. And all I ask in return is the opportunity to do my work. And they won't allow it... because I raise issues.


 Being John Malkovich / 1999 / Spike Jonze / جان مالکوویچ بودن

مرد:  «من دوست دارم»
مادر: «تو هیچوقت دوستم نداشتی. تو فقط عاشق این بودی که من چقدر دوستت دارم»


HIM: I love you
Mother: You never loved me. You just loved how much I loved you.


 Mother! / 2017 / Darren Aronofsky / مادر!

گیلس:  «ناتوان بودم از تماشای شکلِ تو / تو را در کنارم یافتم / حضورت چشمانم را سرشار از عشق کرد / قلبم را فروتن کرد / چرا که تو همه جا هستی»

Giles:
Unable to perceive the shape of You, I find You all around me. Your presence fills my eyes with Your love, It humbles my heart, For You are everywhere.


 The Shape of Water / 2017 / Guillermo del Toro / شکل آب

کیث:  «چطور میتونی انقلابی عمل کنی، اگه بخوای انقدر سنت گرا باشی؟»

Keith:
How are you gonna be a revolutionary if you're such a traditionalist?


 La La Land / 2016 / Damien Chazelle / لا لا لند

الوی:  «فقط با تجربه‌ی درد و رنج انسان به اوج عظمت می‌رسد. ناپاکان آنانند که گزندی ندیده‌اند. نسوخته‌اند، سلاخی نشده‌اند... آنان که دریده نشده‌اند، ارزشی درون خود ندارند. جایی در این دنیا ندارند... شکستگان بیش از همه تکامل یافته‌اند

Alvy:
Only through pain, can you achieve your greatness! The impure are the untouched, the unburned, the unslain. Those who have not been torn have no value in themselves and no place in this world! The broken are the more evolved.


 Split / 2017 / M. Night Shyamalan / شکاف

*در سایه روشن. شاید پس از معاشقه. پشت به پشت هم روی زمین نشسته‌اند و سرهای‌شان را به هم تکیه داده‌اند. زن انگور می‌خورد.مرد سیگاری خاموش بر لب دارد و فندکی در دست.
زن: بگو آ.
مرد: آ.
زن: مهربون‌تر: آ.
مرد: آ.
زن: آهسته‌تر: آ.
مرد: آ.
زن: من یه آی لطیف‌تر میخوام.
مرد: آ.
زن: بگو آ ،یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی دوستم داری.
مرد: آ.
زن: بگو آ ،یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی هرگز فراموشم نمی‌کنی.
مرد: آ.
زن: بگو آ ،یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی خوشگلم.
مرد: آ.
زن: بگو آ ،یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی برام می‌میری.
مرد: آ.
زن: بگو آ ،یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی بمون.
مرد: آ.
زن: بگو آ ،یه جوری که انگار می‌خوای بهم بگی لباسات رو در آر.
مرد: آ.

The Story of the Panda Bears Told by a Saxophonist Who Has a Girlfriend in Frankfurt
داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست‌دختری در فرانکفروت دارد
2001 / Matei Vişniec / ماتئی ویسنی یک