دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرانسیس فورد کاپولا» ثبت شده است

مایکل:«پدرم خیلی چیزها اینجا، تو همین اتاق بهم یاد داد... یاد داد که همیشه به دوستام نزدیک باشم، و به دشمنام نزدیکتر.»

[The Godfather: Part II] [1974] [پدرخوانده: قسمت دوم]

جانی:«پدرخوانده نمی‌دونم دیگه چیکار کنم...»

ویتو:«(با عصبانیت) اقلاً مثل یه مرد رفتار کن. چه مرگت شده؟ اینجوری میخوای هنرپیشه معروف هالیوود بشی؟ با گریه کردن مثل زن‌ها؟! (با تمسخر: چیکار می‌تونم بکنم؟ چیکار باید بکنم؟) این مزخرفات چیه؟ خجالت داره... وقت صرف خانواده‌ات می‌کنی؟»

جانی:«البته که می‌کنم...»

ویتو:«خوبه. چون مردی که وقت صرف خانواده اش نکنه، هرگز نمی‌تونه یه مرد واقعی باشه... برو به خودت برس، غذا بخور، استراحت کن و تا یک ماه دیگه هم همین آقای رئیس استودیو اون نقش دلخواهت رو بهت میده!»

جانی:«تا اون موقع خیلی دیر شده. فیلمبرداری تا یک هفته دیگه شروع میشه.»

ویتو:«بهش پیشنهادی میدم که نتونه رد کنه.»

[The Godfather] [1972] [پدرخوانده]