دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Bradley Cooper» ثبت شده است

(در حال دویدن در کوچه!)

تیفانی:«هی...!»

پــت:«لعنتی! من متأهلم!»

تیفانی:«خب منم متأهلم!»

پــت:«چی داری بلغور میکنی. شوهرت مُرده!»

تیفانی:«زن خودت کجاست؟!»

پــت:«تو دیوونه‌ای؟!»

تیفانی:«من که تازه از بیمارستان روانی "بالتیمور" بیرون نیومدم.»

پــت:«منم که هرزه‌ی شهر نیستم...» (تیفانی می‌ایستد) «متاسفم، متاسفم، متاسفم...»

تیفانی:«من هرزه‌ی شهر بودم، ولی حالا دیگه نیستم. همیشه جزئی از وجود من کثیف و هرزه باقی میمونه. ولی اون قسمت از وجودم رو هم کنار بقیه‌ی ویژگی‌هایم دوست دارم. تو هم میتونی همچین حرفی رو راجب خودت بزنی آشغال؟ میتونی خودتو ببخشی؟ تواناییش رو داری؟»


Tiffany: Hey

Pat: What the fuck? I'm married

Tiffany: So am I

Pat: What the fuck are you doing, your husband's dead

Tiffany: Where's your wife

Pat: You're crazy

Tiffany: I'm not the one who just got out of that hospital in Baltimore

Pat: And I'm not the big slut!... I'm sorry... I'm sorry... I'm sorry

Tiffany: I was a big slut, but I'm not any more. There's always going to be a part of me that's sloppy and dirty, but I like that. With all the other parts of myself. Can you say the same about yourself fucker? Can you forgive? Are you any good at that


[Silver Linings Playbook] [2012] [دفترچه‌ امیدبخش]