دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «الیجاه وود» ثبت شده است

سـم:«چطور دنیا میتونه به راهِ درستش برگرده در حالی که اینقدر اتفاقات بد میفته؟... اما در نهایت این "سایه" گذراست. حتی تاریکی هم باید بگذره و جای خودش رو به روشنایی بده. اینبار وقتی خورشید دوباره می‌تابه، درخشان‌تر خواهد تابید... اینا همون داستان‌هایی هستن که تو ذهن‌هامون باقی موندن و معنا پیدا کردن، حتی اگر موقع شنیدنشون کوچیک بودیم و دلیلش رو نمی‌فهمیدیم... ولی آقای فرودو، حالا می‌فهمم که آدم‌های توی اون قصه‌ها، می‌تونستن تسلیم بشن، ولی هیچوقت این کار رو نکردن... به راهشون ادامه دادن، چون به هدفشون ایمان داشتن»

فردو:«ما به چی ایمان داریم، سم؟»

سـم:«که هنوز کمی خوبی در این دنیا هست... و ارزشِ جنگیدن رو داره.»

[The Lord of the Rings: The Two Towers] [2002] [ارباب حلقه‌ها: دو برج]

فـردو: «کاش این حلقه هیچ‌وقت به من نمی‌رسید. کاش این اتفاق‌ها نیفتاده بود.»

گاندولف:«همه در طول زندگیشون توی چنین موقعیت‌هایی قرار می‌گیرن؛ ولی تصمیمش با ما نیست، تنها تصمیمی که ما می‌تونیم بگیریم اینه که از زمانمون درست استفاده کنیم... در این دنیا نیروهای دیگه ای هم به غیر از نیروهای شیطانی وجود داره... به خاطر همین بود که ¨بیلبو¨ تونست حلقه رو پیدا کنه، که در این صورت "قسمت" بود که حلقه به دست تو برسه. این فکر دلگرم کننده‌ست.»

[The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring] [2001] [ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه]