دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی دیگران» ثبت شده است

(پسرک با توپ وارد آسانسور می‌شود.)

پسرک:«تو واقعا تو اشتازی (سازمان امنیت ملی) کار می‌کنی؟»

ویسلر:«تو هیچ می‌دونی کارِ اشتازی چیه؟»

پسرک:«آره. اونا آدمای بدی هستن که مردم رو میندازن زندان. پدرم میگه.»

ویسلر:«که اینطور. چیه اسم...»

پسرک:«اسم چی؟»

ویسلر:(با مکث) «توپ! اسم توپت چیه؟!»

پسرک:«تو خیلی عجیب‌غریبی. توپ‌ها که اسم ندارن.»


Boy: Are you really with the Stasi

Wiesler: Do you even know what the Stasi is

Boy: Yes. They're bad men who put people in prison, says my dad

Wiesler: I see. What is the name of your

Boy: My what

Wiesler: [pauses] Ball. What's the name of your ball

Boy: You're funny. Balls don't have names


[The Lives of Others] [Das Leben der Anderen] [2006] [زندگی دیگران]