ران:«تا حالا شده دلتنگ یه "زندگیِ باقاعده" بشی؟»
دکتر:«زندگی باقاعده؟ اون دیگه چیه؟ همچین چیزی وجود نداره.»
ران:«آره، حدس میزدم. من فقط... من فقط میخوام...»
دکتر:«چی؟»
ران:«آبجوی تگری و یه گاوسواریِ کوچیک... میخوام زنمو ببرم رقص... من بچه میخوام... منظورم اینه که من یه زندگی داشتم که فقط برای خودم بودم، اما حالا دلم کس دیگهای رو میخواد... گاهی اوقات احساس میکنم دارم برای یه زندگی میجنگم درحالیکه فرصت زندگی کردنش رو ندارم... میخوام این کارهام معنا داشته باشن.»
دکتر:«معنا دارن.»
[Dallas Buyers Club] [2013] [باشگاه خریداران دالاس]