دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «The Fault in Our Stars» ثبت شده است

(گاس یک سیگار از پاکتش بیرون می‌کشد و روی لبش می‌گذارد)

هیزل:«واقعا؟ این حال به هم زنه.»

گاس:«چی؟»

هیزل:«زدی همه چیزو خراب کردی...»

گاس:«همه چیز؟!»

هیزل:«آره هَمَش... خدایا همیشه یه "هامارتیا" وجود داره. نه؟... مشکل شماها اینه که اگر چه سرطان‌های وخیمی هم داشته باشید، حاضرید پول بدید به چیزهایی که براتون سرطان و درد بیشتری بیارن... بذار رک و پوست کنده بهت بگم، اینکه نتونی نفس بکشی خیلی بده... واقعا بیماری بدیه...»

گاس:«...هامارتیا؟!»

هیزل:«خطای مهلک...»

گاس:«هیزل گریس. در واقع اگر این‌ها رو روشن نکنی به تو هیچ آسیبی نمی‌رسونن... من تا حالا هیچ کدوم از این‌ها رو روشن نکردم. این فقط یک استعاره‌ست... تو چیزی رو که قدرت کشتنت رو داره دقیقاً میذاری اینجا، میان دندون‌هات.. اما هیچ‌وقت این قدرت رو بهش نمیدی که تو رو بکشه... یک استعاره.»

[The Fault in Our Stars] [2014] [تقصیر ستاره‌ی بخت ماست]

گاس:«اصلا هدف از زندگی چی میتونه باشه؟»

هایزل:«شاید هیچ هدفی وجود نداره.»

گاس:«من این رو قبول نمی‌کنم... من عاشقتم... شنیدی چی گفتم؟ من عاشقتم... این رو هم می‌دونم که عشق یعنی فریادهای بیهوده... اینم می‌دونم که فراموش شدن اجتناب ناپذیره... و همه‌ی ما محکوم شدیم... و روزی هم خواهد رسید که چیزی جز خاکستر ازمون باقی نمونده باشه... این رو هم می‌دونم که بعد ها خورشید تنها زمینی رو که ما انسان‌ها داریم رو خواهد بلعید... و باز هم با این حال عاشقت هستم... متاسفم!»

[The Fault in Our Stars] [2014] [بخت پریشان : تقصیر ستاره‌ی بخت ماست]