ویلیام والاس:«عنوانت میتونه تو رو پادشاه کشور بکنه اما مردم دنبال عنوان و القاب نیست... اونا دنبال کسی میگردن که دلیر باشه...»
[Braveheart] [1995] [شجاع دل]
ویلیام والاس:«عنوانت میتونه تو رو پادشاه کشور بکنه اما مردم دنبال عنوان و القاب نیست... اونا دنبال کسی میگردن که دلیر باشه...»
[Braveheart] [1995] [شجاع دل]
بروس:«من چیکار کردم، آلفرد؟... هر چیزی که خانوادهام... پدرم، ساخته بود...»
آلفرد:«میراث وین چیزی بیشتر از ملات و آجره، قربان.»
بروس:«میخواستم گاتهام رو نجات بدم. شکست خوردم.»
آلفرد:«چرا ما سقوط میکنیم، قربان؟ تا یاد بگیریم چطوری خودمون رو بِکشیم بالا»
بروس:«هنوز از من ناامید نشدی؟»
آلفرد:«هرگز.»
[Batman Begins] [2005] [بتمن آغاز می کند]
اسمیت:«دلم میخواد مکاشفهای رو که در این مدت در اینجا فهمیدم با تو درمیان بگذارم. این رو وقتی فهمیدم که داشتم سعی میکردم شماها رو به عنوان گونهای از حیات طبقه بندی کنم و متوجه شدم که شماها در واقع پستاندار نیستید!... هر پستانداری در این سیاره خودش رو به طور غریزی با محیط اطرافش تطبیق میده و به تعادل میرساند؛ اما شما انسانها اینطور نیستید، شماها وارد یک منطقه میشوید و شروع به تولید مثل میکنید؛ اونقدر خودتون رو تکثیر میکنید تا تمام منابع طبیعی مصرف شود. اونوقت تنها راه بقای شما اینه که به یک منطقه دیگه مهاجرت کنین... اما موجود دیگهای هم توی این سیاره زندگی میکنه که الگوی زندگیاش مشابه شماست، میدونی اون چیه؟... ...ویروس! انسانها یک بیماریاند. سرطانِ این سیاره... شماها طاعون هستید و ما درمانش.»
[Matrix] [1999] [ماتریکس]
کاب:«تو منتظر یه قطاری... قطاری که تو رو به یه جای دور میبره... تو میدونی که امیدواری قطار تو رو به کجا ببره؛ اما مطمئن نیستی... با این حال برات مهم نیست... بهم بگو چرا؟»
مال:«چون ما با هم خواهیم بود...»
[Inception] [2010] [تلقین : سرآغاز]
پرنسس:«تو باید سوگند وفاداری بخوری تا پادشاه بهت رحم کنه»
والاس:«اون به کشور منم رحم خواهد کرد؟»
پرنسس:«رحم او به تو مرگی سریع و بدون درد خواهد بود. شاید هم زندانی شدنت تو یک برج... تا اون موقع هم ممکنه هزار تا اتفاق بیافته... تو میتونی زنده بمونی»
والاس:«اگر سوگند وفاداری بخورم، همهی اون چه که داشتم زودتر از من میمیرن...»
پرنسس:«مردن تو دردناک تره»
والاس:«همه میمیرن، اما همه نمیتونند درست زندگی کنند»
پرنسس:«این شراب رو بنوش... دردتو کم میکنه»
والاس:«نه ، هوش و حواسمو می بره... من هوش و حواسمو لازم دارم...»
[Braveheart] [1995] [شجاع دل]