دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۱۴۲ مطلب با موضوع «بر اساس ژانر :: درام» ثبت شده است

جک لاموتا:«اولین شبی که رفتم زندان پرسیدم دستشویی کجاست؟... نگهبان جواب داد: الان دقیقا داخلشی...!»

[Raging Bull] [1980] [گاو خشمگین]

سرهنگ:«اون نشانِ روی سینه‌ات چیه؟»

جــوکــر:«نماد صلح قربان.»

سرهنگ:«رو کلاهت چی نوشته؟»

جــوکــر:«متولد شده برای کُشتن، قربان!»

سرهنگ:«نماد صلح روی سینه‌ات، و اون شعار روی کلاهت! این‌ یه جور شوخیه مسخرست؟»

جــوکــر:«خیر قربان.»

سرهنگ:«خب پس اون چه معنایی میده؟ سوالمو جواب بده وگرنه در قبال انسانیت مسئول خواهی بود!»

جــوکــر:«فکر میکنم این نشان دهنده‌ی ماهیت متضاد انسان هاست، قربان.»

[Full Metal Jacket] [1987] [غلاف تمام فلزی]

آتیکاس:«یادت باشه که کشتن "مرغ مقلد" گناهه...»

جم:«چرا؟»

آتیکاس:«به خاطر اینکه مرغ مقلد کاری جز آواز خوندن برای لذت بردن ما انجام نمیده...»

[To Kill a Mockingbird] [1962] [کشتن مرغ مقلد]

ریکی:«گاهی اوقات آنچنان زیبایی تو دنیا هست که احساس می‌کنم نمی‌تونم تحملش کنم.»

[American Beauty] [1999] [آمریکن بیوتی]

ادی:« مردم هر روز میمیرن فرانکی... و می‌دونی آخرین چیزی که میگن چیه؟: "هیچوقت به اون چیزی که می‌خواستم نرسیدم" »

[Million Dollar Baby] [دختر میلیون دلاری] [2004]

آنتونیو:«شادی مرهم هر چیزیه... جز مرگ...»

[Bicycle Thieves] [1948] [دزدان دوچرخه]