دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

الیس:«لورتا گفت که داری از کارت دست می‌کشی، چطوری همچین تصمیمی گرفتی؟»

تام بل:«نمی‌دونم. حس می‌کنم شکست خوردم. همیشه با خودم تجسم می‌کردم، زمانی که سنم بیشتر بشه، خدا میاد و به نحوی وارد زندگیم میشه... نیومد!... مقصرش نمی‌دونم. اگه منم جایش بودم، یه همچین نظری در مورد کسی مثل خودم داشتم...»

الیس:«تو هیچ نمی‌دونی که خدا چه فکری می‌کنه...»

[No Country for Old Men] [2007] [جایی برای پیرمردها نیست]

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">