دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۴۵ مطلب با موضوع «بر اساس ژانر :: عاشقانه» ثبت شده است

مورفی:«فکر می‌کنم رازها باعث میشن قوی‌تر بشی، اینطور نیست؟»

الکترا:«نه... رازها باعث میشن تاریک‌تر بشی...»


  Murphy: I think Secrets make you stronger. Do not

Electra: No, Secrets make you darker


[Love] [2015] [عشق]

گراهام:«مردها یاد می‌گیرن عاشق کسی بشن که جذبش شدن، و زن‌ها بیشتر و بیشتر جذب کسی میشن که عاشقش شدن.»


  Graham: Men learn to love the person that they're attracted to, and that women become more and more attracted to the person that they love


[Sex, Lies and Videotape] [1989] [سکس، دروغ‌ها و نوار ویدئویی]

الیسئو:«شما خدمت می‌کنید، اما خدمتکار نیستید. خدمت‌کردن بزرگ‌ترین هنره. خداوند اولین خدمتکار بود. خداوند به بشر خدمت کرد، اما او خدمتکارِ بشر نیست.»


  Eliseo: You're serving. You're not a servant. Serving is a supreme art. God is the first servant. God serves men but he's not a servant to men


[Life Is Beautiful] [La vita è bella] [1997] [زندگی زیباست]

فیل:«اگه تو یه جا گیر می‌افتادی و هر روزت دقیقا مثل دیروز بود، و هر کاری‌هم که می‌کردی هیچ اهمیتی نداشت، چه حسی داشتی؟»

رالف:«من همیشه همین حس رو دارم.»


  Phil: What would you do if you were stuck in one place and every day was exactly the same, and nothing that you did mattered

Ralph: That about sums it up for me


[Groundhog Day] [1993] [روز گراندهاگ]

کـیـم:«بغلم کن...»

ادوارد:«نمی‌تونم!»


     Kim: Hold me

Edward: I can't


[Edward Scissorhands] [1990] [ادوارد دست‌قیچی]

رناتو:«زمان گذشت، و من عاشق زن‌های بسیاری شدم. و هنگامی که آن‌ها مرا در آغوش می‌گرفتند، می‌پرسیدند آیا فراموش‌شان خواهم کرد؟... و من می‌گفتم: "نه، فراموشت نخواهم کرد"... اما تنها کسی که هیچ‌گاه فراموشش نخواهم کرد کسی است که هرگز نپرسید.»


Renato: Time has passed, and I have loved many women. And as they've held me close... and asked if I will remember them I've said, "Yes, I will remember you." But the only one I've never forgotten is the one who never asked


[Malèna] [2000] [مالنا]