دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۱۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیالوگ ماندگار» ثبت شده است

هکیوو:«همه‌ی ما گاهی اوقات دلمون می‌شکنه... من هر وقت دلم می‌شکنه، میرم میدوم... وقتی میدوی بدنت آب شو از دست میده... و دیگه به راحتی گریه‌ات نمی‌گیره...»

[Chungking Express] [1994] [چانگ کینگ اکسپرس]

جک لاموتا:«اولین شبی که رفتم زندان پرسیدم دستشویی کجاست؟... نگهبان جواب داد: الان دقیقا داخلشی...!»

[Raging Bull] [1980] [گاو خشمگین]

سرهنگ:«اون نشانِ روی سینه‌ات چیه؟»

جــوکــر:«نماد صلح قربان.»

سرهنگ:«رو کلاهت چی نوشته؟»

جــوکــر:«متولد شده برای کُشتن، قربان!»

سرهنگ:«نماد صلح روی سینه‌ات، و اون شعار روی کلاهت! این‌ یه جور شوخیه مسخرست؟»

جــوکــر:«خیر قربان.»

سرهنگ:«خب پس اون چه معنایی میده؟ سوالمو جواب بده وگرنه در قبال انسانیت مسئول خواهی بود!»

جــوکــر:«فکر میکنم این نشان دهنده‌ی ماهیت متضاد انسان هاست، قربان.»

[Full Metal Jacket] [1987] [غلاف تمام فلزی]

آتیکاس:«یادت باشه که کشتن "مرغ مقلد" گناهه...»

جم:«چرا؟»

آتیکاس:«به خاطر اینکه مرغ مقلد کاری جز آواز خوندن برای لذت بردن ما انجام نمیده...»

[To Kill a Mockingbird] [1962] [کشتن مرغ مقلد]

رایان:«دو حالت بیشتر وجود نداره. یا من سالم می‌رسم زمین و یه داستان معرکه برای گفتن دارم. یا تا ده دقیقه‌ی دیگه جزغاله میشم... در هر صورت هر اتفاقی که بی‌افته، برام فرقی نداره... چون یه سفر معرکه در پیش دارم...»

[Gravity] [2013] [جاذبه]

ریکی:«گاهی اوقات آنچنان زیبایی تو دنیا هست که احساس می‌کنم نمی‌تونم تحملش کنم.»

[American Beauty] [1999] [آمریکن بیوتی]