دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۵۲ مطلب با موضوع «بر اساس سال :: دهه 2010» ثبت شده است

نیک:«گتسبی به "نور سبز" ایمان داشت، به آینده‌ی لذتناکی که سال به سال از پسِ ما می‌گذرد. اگر این‌بار از چنگِ ما گریخت چه باک - فردا تندتر خواهیم دوید، و دست‌هایمان را به دوردست‌ها درازتر خواهیم کرد... و سرانجام یک بامدادِ خوش - در قایق‌هایمان بر خلاف جریان آب پارو می‌زنیم، و پیوسته به سمتِ گذشته رانده می‌شویم.»


Nick Carraway: Gatsby believed in the green light, the orgastic future that year by year recedes before us. It eluded us then, but that's no matter - tomorrow we will run faster, stretch out our arms farther... And one fine morning - So we beat on, boats against the current, borne back ceaselessly into the past


* کلمه‌ی orgastic نخستین بار توسط "اسکات فیتزجرالد" نویسنده‌ی کتاب "گتبی بزرگ" بکار گرفته شد. این واژه ترکیبی از دو کلمه‌ی orgasmic (به معنای لذت جنسی) و orgiastic (به معنای مستی و خماری) است.

[The Great Gatsby] [2013] [گتسبی بزرگ]

ناتان:«یه روز هوش مصنوعی طوری به ما نگاه خواهد که کرد که ما الان داریم به اسکلت‌های فسیل‌شدۀ مدفون در دشت‌های آفریقا می‌نگریم. درست مثل میمونی که تو کثافت زندگی میکنه؛ و با یه زبانِ زمخت و ناهنجار، و دست‌افزارهاش، داره برای انقراض آماده میشه.»


Nathan: One day the AIs are going to look back on us the same way we look at fossil skeletons on the plains of Africa. An upright ape living in dust with crude language and tools, all set for extinction


[Ex Machina] [2015] [اکس ماکینا]

دین:«حس می‌کنم که مردها بیشتر از زن‌ها رمانتیک هستن. وقتی ما با یه دختر ازدواج می‌کنیم، به این خاطره که انقدر مقاومت می‌کنیم تا بلاخره با یه دختر آشنا بشیم و بعد با خودمون فکر میکنیم که "من احمقم اگه با این دختر ازدواج نکنم، چون اون خیلی معرکه‌ست"... اما بنظر میرسه دخترها در جایگاهی قرار دارن که بهترین گزینه رو انتخاب میکنن. "آه اون یه شغل خوب داره"! منظورم اینه که اونا تمام عمرشون رو صرف پیدا کردن شاهزاده‌ی دلرباشون میکنن ولی در نهایت با کسی ازدواج میکنن که شغل خوبی داشته باشه. و این چیزیه که همه جا به چشم میاد.»


Dean: I feel like men are more romantic than women. When we get married, we marry, like, one girl, 'cause we're resistant the whole way until we meet one girl and we think, "I'd be an idiot if I didn't marry this girl. She's so great". But it seems like girls get to a place where they just kinda pick the best option... 'Oh he's got a good job.' I mean they spend their whole life looking for Prince Charming and then they marry the guy who's got a good job and is gonna stick around


[Blue Valentine] [2010] [ولنتاین آبی : ولنتاین غمگین]

فیلیپ:«معلولیت اصلی‌ام این نیست که روی یه ویلچر نشستم؛ اینه که باید بدون اون باشم.»


Philippe: My true disability is not having to be in a wheel chair. It's having to be without her


[The Intouchables] [2011] [دست‌نیافتنی‌ها]

نـینـا:«می تونم نقش قوی سیاه رو هم برقصم.»

لروی:«جدی؟ توی این 4 ساله، هربار که می‌رقصی می‌بینم که خیلی حساسی تا تمام حرکات رو درست و کامل انجام بدی. ولی هرگز ندیدم که خودت رو توی رقص رها کنی! هیچ‌وقت! اون همه نظم و انضباط برای چیه؟»

نـینـا:(با نجوا) «فقط می‌خوام که عالی باشم.»

لروی:«چی؟»

نـینـا:«می‌خوام عالی باشم.»

لروی:«عالی بودن فقط بخاطر کنترل حرکات نیست، بخاطر رها کردن هم هست. خودت رو متعجب کنی تا بتونی تماشاگران رو هم متعجب کنی، برتری پیدا کنی! و افراد کمی هم این توانایی رو در خودشون دارن.»

نـینـا:«فکر کنم من هم این توانایی رو دارم.»


Nina: I can dance the black swan, too

Thomas: Really? In four years every time you dance I see you obsessed getting each and every move perfectly right but I never see you lose yourself. Ever! All that discipline for what

Nina: [whispers] I just want to be perfect

Thomas: What

Nina: I want to be perfect

Thomas: Perfection is not just about control. It's also about letting go. Surprise yourself so you can surprise the audience. Transcendence! Very few have it in them

Nina: I think I do have it in me


[Black Swan] [2010] [قوی سیاه]

ران:«تا حالا شده دل‌تنگ یه "زندگیِ باقاعده" بشی؟»

دکتر:«زندگی باقاعده؟ اون دیگه چیه؟ همچین چیزی وجود نداره.»

ران:«آره، حدس میزدم. من فقط... من فقط میخوام...»

دکتر:«چی؟»

ران:«آبجوی تگری و یه گاوسواریِ کوچیک... میخوام زنمو ببرم رقص... من بچه میخوام... منظورم اینه که من یه زندگی داشتم که فقط برای خودم بودم، اما حالا دلم کس دیگه‌ای رو میخواد... گاهی اوقات احساس می‌کنم دارم برای یه زندگی‌ می‌جنگم درحالیکه فرصت زندگی کردنش رو ندارم... میخوام این کارهام معنا داشته باشن.»

دکتر:«معنا دارن.»

[Dallas Buyers Club] [2013] [باشگاه خریداران دالاس]