دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۳۹ مطلب با موضوع «بر اساس ژانر :: جنایی» ثبت شده است

مارو:«جهنم اینه که هر روز از خواب بیدار شی و ندونی چرا زنده ای.»

[Sin City] [2005] [سین‌سیتی: شهر گناه]

وربال:«بزرگترین حیله ای که شیطان بکار برد اینه که همه دنیا رو متقاعد کرد که وجود نداره.»

[The Usual Suspects] [1995] [مظنونین همیشگی]

پسر:«چرا جمجمه ها می‌خندن؟»

حیدر:«چون مرگ میدونه که اونا کامل زندگی نکردن... و با مرگ نمیمیرن...»

[Haider] [2014] [حیدر]

رأس‌الغول:«یک روز، به جایی می‌رسی که آرزو می‌کنی... کاش کسی که دوست داشتی هرگز وجود نداشت... تا بتونی از دردت رها بشی...»

[Batman Begins] [2005] [بتمن آغاز می کند]

مایکل:«پدرم خیلی چیزها اینجا، تو همین اتاق بهم یاد داد... یاد داد که همیشه به دوستام نزدیک باشم، و به دشمنام نزدیکتر.»

[The Godfather: Part II] [1974] [پدرخوانده: قسمت دوم]

پریسون:«خوبی از درون آدم میاد... خوبی انتخابیه... وقتی آدم نتونه انتخاب کنه، از آدم بودن هم دست می‌کشه.»

[A Clockwork Orange] [1971] [پرتقال کوکی]