بیل:«به نظرت این تصویر زیبایی از مرگ و زندگی نیست؟: ماهیای که روی فرش افتاده و بالاوپایین میپره... و ماهیای که روی فرش افتاده و بالاوپایین نمیپره!»
[Kill Bill Vol.2] [2004] [بیل را بکش: بخش دوم]
بیل:«به نظرت این تصویر زیبایی از مرگ و زندگی نیست؟: ماهیای که روی فرش افتاده و بالاوپایین میپره... و ماهیای که روی فرش افتاده و بالاوپایین نمیپره!»
[Kill Bill Vol.2] [2004] [بیل را بکش: بخش دوم]
تراویس:«تو به اندازهای سالمی، که خودت حس میکنی...»
[Taxi Driver] [1976] [راننده تاکسی]
دهـقان:«تو کسی رو سراغ داری که واقعاً آدم خوبی باشه؟... شاید خوبی فقط یه افسانهست!»
کشیش:«وحشتناکه...»
دهـقان:«آدم همیشه دوست داره چیزهای بد رو فراموش کنه و به خوبیهای ساختگی ایمان بیاره... این آسونترین راهه!»
[Rashomon] [1950] [راشومون]
کیدو:«زمانی که سرنوشت به چیز زشت و خشنی مانند انتقام لبخند میزنه، این نه تنها گواه وجود خداست، بلکه مثل اجرای فرمان اوست!»
[Kill Bill Vol.1] [2003] [بیل را بکش: بخش اول]
بـاب:«زمانی بود که من همه چیز و همه کس رو متهم میکردم، به خاطر همهی دردها و رنجها و چیزهای زنندهای که مواجهشون میشدم... اما دیدم که این چیزها برای مردم هم اتفاق میافته... هر کسی رو متهم میکردم، مردم سفید پوست رو متهم میکردم، جامعه رو متهم میکردم، خدا رو متهم میکردم... ولی هیچوقت هیچ جوابی نگرفتم. به این دلیل که همیشه از خودم سوالهای غلط میپرسیدم. تو باید سوال های درست از خودت بپرسی.»
درک:«مثل چی؟»
بـاب:«هر کاری که تا حالا انجام دادی، باعث شده زندگیت بهتر بشه؟»
[American History X] [1998] [تاریخ مجهول آمریکا]
جانی:«پدرخوانده نمیدونم دیگه چیکار کنم...»
ویتو:«(با عصبانیت) اقلاً مثل یه مرد رفتار کن. چه مرگت شده؟ اینجوری میخوای هنرپیشه معروف هالیوود بشی؟ با گریه کردن مثل زنها؟! (با تمسخر: چیکار میتونم بکنم؟ چیکار باید بکنم؟) این مزخرفات چیه؟ خجالت داره... وقت صرف خانوادهات میکنی؟»
جانی:«البته که میکنم...»
ویتو:«خوبه. چون مردی که وقت صرف خانواده اش نکنه، هرگز نمیتونه یه مرد واقعی باشه... برو به خودت برس، غذا بخور، استراحت کن و تا یک ماه دیگه هم همین آقای رئیس استودیو اون نقش دلخواهت رو بهت میده!»
جانی:«تا اون موقع خیلی دیر شده. فیلمبرداری تا یک هفته دیگه شروع میشه.»
ویتو:«بهش پیشنهادی میدم که نتونه رد کنه.»
[The Godfather] [1972] [پدرخوانده]