دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باشگاه مشت زنی» ثبت شده است

راوی:«من پیاز مغز جک هستم.»

«من عرق سرد جک هستم.»

«من رودهی بزرگ جک هستم.»

«من صفرای خشمگین جک هستم.»

«من مکملِ تعجبِ ناقصِ جک هستم.»

«من پوزخندِ مغرورانه‌ی انتقامِ جک هستم.»

«من زندگی به هدر رفته‌ی جک هستم.»

«من حسِ ملتهبِ طردشدگی جک هستم.»

«من قلب شکسته‌ی جک هستم.»

[Fight Club] [1999] [فایت کلاب : باشگاه مبارزه]

راوی:«احساس می‌کردم که دارم یه گلوله وسط چشم همه‌ی خرس‌های پاندا میکارم تا نتونن نسل خودشونو با تولید مثل نجات بدن... دلم می‌خواست دریچه‌ی تانکر نفتکش‌ها رو به روی سواحل فرانسه باز کنم تا همه غرق بشن و نتونم ریختشونو ببینم... دلم می‌خواست دود سیگار رو تنفس کنم... احساس می‌کردم که باید یه چیز قشنگ رو نابود کنم...»

[Fight Club] [1999] [فایت کلاب : باشگاه مبارزه]