دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کار وای وونگ» ثبت شده است

هه‌ژی‌وو:«اگه حافظه‌ی آدما مثل یه قوطی کنسرو باشه، آرزو می‌کنم هیچ‌وقت فاسد نشه.»

[Chungking Express] [1994] [چانگ کینگ اکسپرس]

مرد:«بهتره از اینجا برم...»

زن:«من فکر نمی‌کردم عاشقم بشی...»

مرد:«خودمم فکر نمی‌کردم... من فقط کنجکاو بودم که بدونم موضوع از کجا شروع شد... حالا می‌دونم... احساسات یواش یواش درون آدم نفوذ می‌کنه... فکر می‌کردم همه چیز تحت کنترله... اما الان از اینکه شوهرت داره میاد خونه، متنفرم... ای کاش برنمی گشت... خیلی آدم بدی شدم... می تونی یه لطفی در حقم بکنی؟»

زن:«چی؟»

مرد:«می خوام برای آخرین بار با هم باشیم»

[In the Mood for Love] [2000] [در حال و هوای عشق]

هکیوو:«همه‌ی ما گاهی اوقات دلمون می‌شکنه... من هر وقت دلم می‌شکنه، میرم میدوم... وقتی میدوی بدنت آب شو از دست میده... و دیگه به راحتی گریه‌ات نمی‌گیره...»

[Chungking Express] [1994] [چانگ کینگ اکسپرس]