دیالوگ

دیالوگ
طبقه بندی موضوعی

اسمیت:«دلم می‌خواد مکاشفه‌ای رو که در این مدت در اینجا فهمیدم با تو درمیان بگذارم. این رو وقتی فهمیدم که داشتم سعی می‌کردم شماها رو به عنوان گونه‌ای از حیات طبقه بندی کنم و متوجه شدم که شماها در واقع پستاندار نیستید!... هر پستانداری در این سیاره خودش رو به طور غریزی با محیط اطرافش تطبیق میده و به تعادل می‌رساند؛ اما شما انسانها اینطور نیستید، شماها وارد یک منطقه می‌شوید و شروع به تولید مثل می‌کنید؛ اونقدر خودتون رو تکثیر می‌کنید تا تمام منابع طبیعی مصرف شود. اونوقت تنها راه بقای شما اینه که به یک منطقه دیگه مهاجرت کنین... اما موجود دیگه‌ای هم توی این سیاره زندگی می‌کنه که الگوی زندگی‌اش مشابه شماست، می‌دونی اون چیه؟... ...ویروس! انسانها یک بیماری‌اند. سرطانِ این سیاره... شماها طاعون هستید و ما درمانش.»

[Matrix] [1999] [ماتریکس]

نظرات  (۲)

  • امیرعلی صادقی
  • was a good diary
    پاسخ:
    thanks
    نمی دونم این رو تا به حال به شما گفتم یا نه،فیلم ماتریکس ۱رو اولین بار که دیدم اون روز چهار بار دیگه پشت سر هم تماشایش کردم!اون موقع ماتریکس تنها نشونه ای بود که تصوراتم رو تایید می کرد.انگار داشتم با یه رفیق گمشده و تازه پیدا شده گفت و گو می کردم...دوست داشتم پشت سر هم تماشایش بکنم.
    پاسخ:
    +خاطرم هست که روزی از مرد بزرگی خوندم: « فقدانِ حقیقت در چشم‌اندازِ امروز، هزینه‌ی اعتبار فرداست » با دیدن این فیلم فهمیدم که ماتریکس همان حقیقته، با این تفاوت که نه تنها اعتبار فردا، بلکه اعتبار زمان رو مخدوش کرد.

    -گاهی اوقات فیلمی رو چند بار میبینیم، کتابی رو چند بار میخونیم. چند بار به یه جای خاص میریم و حتی چند بار به یک نفر عشق می‌ورزیم. برای اینکه این جزئی از حقیقت ماست. من عاشق این چندبارهام!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">